روش صحیح فهم معارف وحیانی، حرکت عقلانی است که با این حرکت به این نتیجه میرسیم که برای این عالم آفریدگاری وجود دارد، بعد از اثبات خداوند مسئله وحی و رسالت بررسی میشود و با این قوه ادراکی میفهمیم که خدا افرادی را مبعوث کرده تا آن چه عقل ما میفهمد تاکید کنند و آن چه از عقل ما قاصر است آن ها را هم بیان کنند.
پس از این که با حرکت عقلانی وحی و نبوت ثابت شد، آن گاه چون به منبع موثق، بی خطا و بی حد رسیدیم، عقل ما میگوید آن چه از وحی به ما رسیده مورد استفاده ماست و ما از به کارگیری عقل در استفاده از وحی استفاده میکنیم.
در ارتباط با خدا و کائنات سه تصویر وجود دارد، در عرفان ابن عربی یک حقیقت در سایر موجودات تشعشع پیدا کرده، در نظریه ای دیگر آمده است که یک حقیقت وجود دارد و مراتبی از آن مورد توجه است؛ در نظریه سوم مستفاد از وحی این به دست میآید که یک حقیقت است که کائنات را ایجاد کرده است و این به معنی تواتر و مراتب نیست و این مسیر در ارتباط با خدا و کائنات از نظر عقلی و نقلی قابل پذیرش است.
بین خالق و مخلوق اشتراک در حقیقت نیست چرا که اگر حقیقت مشترک داشته باشند تفاوت و تباینی وجود نخواهد داشت، حقیقت پروردگار غنی بالذات است و حقیقت مخلوق فقیر بالذات است و این دو سنخیتی در حقیقت ندارند.
وقتی به ایجاد معتقد باشیم یعنی خداوند در ایجاد و تکوین نیاز به غیر نداشته و مجبور به ایجاد هم نبوده و او فاعل مختار است و باید و اجباری برای عمل او وجود ندارد، از نظر وحی خداوند بر فعل و ترک آن سلطه دارد.
فلاسفه میگویند عالَم باید صادر بشود و این کار باید بر اساس نظام علت و معلول انجام شود و وجوب دارد اما ذات مقدس پروردگار در تعریف وحی، فاعل تام مختار است که صرف علم و رضایت به فعل برای او کفایت نمیکند بلکه قدرت و سلطه بر فعل و ترک آن نیاز است.
منبع: سخنرانی حضرت آیت الله سیدان - درس شناخت - اسفند 95