میزان شناخت حقایق، پس از قبول وحی، تعقل در وحی است و بر اساس حرکت عقلانی خدواند اثبات میشود و به وحی میرسیم و نبوت و امامت نیز اثبات میشود.
به جاست که در حقیقت حرکت عقلانی از وحی استفاده شود که با علم بی خطا مرتبط است، هر آن چه در وحی است آیا برای عقل روشن است و یا با تذکرات وحیانی روشن میشود، آن چه از وحی بر عقل روشن نیست هم تضادی با عقل ندارد.
روش امن و صحیح برای دریافت معارف و حق، تعقل در وحی است و بر این اساس بحث اثبات ذات اقدس حق و معارف توحیدی در وحی مورد بررسی قرار میگیرد، بخشی از مطالب مربوط به توحید، روایاتی است که از ائمه اطهار رسیده است.
امام رضا علیه السلام فرمودند مردم در ارتباط با توحید به سه دسته تقسیم میشوند، دستهای خداوند را نفی میکنند، عدهای او را به چیزهای دیگری تشبیه می کنند و عدهای نیز بدون آن که به چیزی تشبیه کنند خداوند را اثبات میکنند، مذهب نفی و تشبیه، صحیح نیست؛ اگر خداوند شبیه به چیزی باشد پس در واقع وابسته است.
عمده مطالب بعد از اصل مطلب وحی این است که مطالب مختلف از حوزه مکاتب مختلف وارد حوزه اسلام شده است و امثال مامون و هارون سعی بر این داشتند تا این مطالب را وارد بر اسلام کنند و میخواستند در مقابل مکتب اهل بیت علیهم السلام، مکتبی درست کرده باشند.
اصل عرفان صحیح است اما در عرفان اصطلاحی و ابن عربی گفته میشود که خداوند عین اشیاء است و در این مکتب تصریح کردند هر کس هرچه را بپرستد در واقع خدا را پرستیده است و الله اسم مجموع است، اما در مکتب وحی، خداوند شبیه ندارد.
به وضوح آن چه در مکتب عرفان اصطلاحی آمده است، خلاف مکتب وحی است، حقیقت موجود در مکتب عرفانی ابن عربی اقسام مختلفی است و حق تعینات مختلفی دارد که با وحس ناسازگار است.
منبع: سخنرانی حضرت آیت الله سیدان - درس شناخت - مهرماه نود و پنج